بخش های اصلی
امروزه با توجه به وضعیت پذیرش و نحوه تکمیل ظرفیت دانشگاهها دیگر غولی به نام کنکور معنا ندارد. هر شخصی بنابر علاقه خود فقط با صرف هزینه میتواند در رشته مورد علاقه خود به تحصیل بپردازد، اما اینکه این پذیرش و نحوه گذران دوره تحصیلی در دورههای دانشگاهی به چه شکلی است و به چه میزان به افزایش علم دانشجویان منجر میشود، جای تامل دارد. باید توجه داشت که شمار دانشآموختگان دانشگاهی بسیاری از کشورها با میزان سرمایه انسانی- علمیرابطه مستقیم دارد. این در حالی است که افزایش شمار دانشجویان کشور ما در سالهای اخیر پیامدهایی به دنبال داشته که بیشتر منفی بوده است. از جمله این پیامدها میتوان به افت کیفیت آموزش و پژوهش، عدم بهرهمندی دانشجویان از توان علمیلازم، کاهش توان رقابت دانشگاهها در عرصه بینالمللی، نبود امکان اشتغال برای دانشآموختگان دانشگاهی و… اشاره کرد.
در زمینه کم و کیف آموزش در دورههای تحصیلات تکمیلی کشور گفت و گوی با غلامرضا ظریفیان، معاون دانشجویی وزارت علوم در دولت اصلاحات را با هم می خوانیم:
وضعیت دانشگاهها را از لحاظ کمی و کیفی پذیرش دانشجو چگونه ارزیابی میکنید؟
دانشگاه های کشور از زمان پیروزی انقلاب اسلامیدر سال ۱۳۵۸ تا قبل از آغاز به کار دولتهای نهم و دهم از لحاظ کمی و کیفی با رشد متوازن همراه بوده است. باید توجه داشت که قبل از انقلاب زمینه تحصیل در بسیاری از دورههای تحصیلات تکمیلی در کشور وجود نداشت، اما بعد از پیروزی انقلاب تا دوره اصلاحات با توسعه دانشگاهها در مناطق محروم شاهد ارتقای روند کیفی رو به رشد در دانشگاهها بودیم که در این مدت جمعیت ۱۷۰ دانشگاه به ۲ میلیون افزایش یافت و دانشگاهها نیز از ۲۵ واحد به ۶۰ واحد گسترش پیدا کردند. در آن دوران علاوه بر دانشگاههای رسمی و دولتی شاهد تاسیس دانشگاههای دیگر همچون پیام نور، دانشگاه علمیکاربردی و دانشگاه فنی و حرفه ای بودیم که این اقدام دانشگاههای ایران را چند بعدی کرد. از نتایج این اقدام میتوان به افزایش فضای مجازی دانشآموختگی اشاره کرد که در آن دوران رشد کمی و کیفی را به همراه داشت و حتی در دوره جنگ تحمیلی و اصلاحات نیز دانشگاهها با رشد متوازن به فعالیت میپرداختند. با توجه به جامعه جوان کشور توجه به دانشپژوهی یک مبحث جدی است و در این زمینه نیز دانشگاهها نقش موثری در توسعه کشور در دوران جنگ و بعد از آن ایفا کردند. در دوران سازندگی نیز نقش دانشگاهها در بازسازی کشور و گسترش مرزهای دانش با اقدامات مناسب روبهرو بود.
هماکنون نیاز دانشگاههای کشور چیست؟
به دلیل گسترش کمی و کیفی دانشگاهها باید به سمتی حرکت کرد تا زمینه اشتغال و سرمایهگذاری مهیا شود. باید جمعیت ۲ میلیون دانشجو را به سمت کیفیسازی سوق داد تا به این ترتیب توسعه دانشگاه با صنعت، پیوند برقرار کند. توسعه پایدار منوط به تحقق توسعه ملی و توسعه علمی است و برای تحقق این مهم باید از دانشگاه آغاز کرد.
در دولتهای نهم و دهم چه تصمیماتی اتخاذ شد که نارساییهایی در امر آموزش را به همراه داشت؟
در دولت قبل شاهد رشد سرطانی و بیقواره دانشگاهها بودیم و این رشد فقط از لحاظ توسعه کمی بود که در نتیجه در مدت چهار سال تعداد دانشجویان از دو میلیون نفر به چهار میلیون و پانصد نفر افزایش یافت و به دنبال آن دورههای تحصیلات تکمیلی به شکل بیرویه توسعه پیدا کرد. در زمینه جذب اساتید نیز باید گفت که بسیاری از آنها مورد بیمهری قرار گرفتند و برخی دیگر نیز بازنشسته شدند. در دولتهای نهم و دهم شاهد رشد نامتوازن و گسترش کمیدانشگاهها بودیم. برای مثال ۶۰ دانشگاه از ابتدای تاسیس دانشگاه تهران تا اواخر دولت اصلاحات آغاز به کار کرد که نشاندهنده رشد منطقی است اما در دولت قبل تعداد دانشگاههای دولتی ۲ برابر شد. در زمینه دانشگاههای غیرانتفاعی نیز شاهد رشد سرطانی بودیم که نتیجه این اقدامات نسنجیده هماکنون کمبود دانشجو و صندلیهای خالی دانشگاه است. در دولت گذشته شاهد گسترش دانشگاه پیام نور و تشکیل دورههای کارشناسی ارشد و دکتری در این دانشگاه به دلیل رقابت با دانشگاه آزاد بودیم که این اقدامات نه تنها برای وزارت علوم و سیستم آموزش کشور ثمربخش نبود بلکه زمینهساز مشکلات عدیدهای نیز شده است. این در حالی است که قبل از روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم دانشگاههای کشور با ۶۰ هزار استاد و بیش از نیم میلیون دانشجو به فعالیت میپرداختند که بخش عمدهای از دانشجویان نیز به سهولت در دانشگاههای مطرح دنیا جذب میشدند اما در دولت گذشته گسترش نامتعارف دانشگاهها با مشکلات اساسی همراه بود که یکی از آنها تنزل بار علمی دانشگاهها بوده است.
در زمینه آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی چه شکافها و مشکلاتی وجود دارد؟
دورههای تحصیلات تکمیلی باید با استفاده از اساتید مجرب با صلاحیت آموزش داده شود. با توجه به اینکه تعداد دانشجویان افزایش یافت به نسبت باید زمینه ارائه پایاننامههای باکیفیت نیز افزایش یابد. در مجموع به دلیل وجود بودجه نامتناسب امکان گسترش کیفی این گروهها اندک است و با آموزش نامتوازن روبهرو هستیم. در واقع مهمترین هدف آموزش، رسیدگی به دغدغه ارتقای کیفیت آموزش در آموزش عالی کشور است و برقراری این امر در شرایط کنونی دانشگاهها دشوار است. دلیل این مسأله این است که این نارسایی رشد نامتوازن دانشگاهها را با مشکل روبهرو کرده است. مقارن با عدم توجه به مسأله کیفیت آموزش و ارتقای آن در دانشگاههای کشور، فارغالتحصیلان نیز با مشکل کارآمدی و چگونگی پیوند با بازار کار روبهرو میشوند. از سوی دیگر شاهد رشد بیرویه جذب دانشجو در دورههای تکمیلی هستیم که این امر نیازمند برنامهریزی جدی است تا بتوان مسیر سیطره کمیت را با اهداف مشخص همچون کیفیتبخشی در آموزش دورههای مختلف دانشگاه راهاندازی کرد. یکی از سیاستهای مورد توجه وزارت علوم تجمیع بخشی از دانشگاههاست و به این ترتیب در بخش دانشگاههای غیردولتی نیز باید چنین سیاستی اعمال شود و دولت نیز با اختصاص امکانات و تسهیلات بتواند با یک اقدام جدید عزمی جدی را در زمینه ارتقای کیفیت آموزش برقرار کند. با اتخاذ این سیاست دانشگاههایی که با بحران دانشجو مواجه شدهاند میتوانند یک مجموعه کارآمد، کوچک و چابک را راهاندازی کنند.